شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

می گفت دوستت دارم

می گفت دوستت دارم
دوستت دارم رنگین کمان هایت را
گذشت و قولش را از یاد برد
رفت
باد بادکی بیش نبود
به همون سبکی
 و رفت در دل اسمون نا پدید شد
و من ماندم  با حسرتی دیگر
حسرتی که دوستی بهانه ست چه داری
 از داشته هایت بگو
چیزی ندارم
همین کلماته
گفت
نانی درشون نیست
و گفت بی خیال
برو خود را باش
برو خود را باش

نظرات 3 + ارسال نظر
سلام جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:13 ب.ظ http://aroosi.in

خوبهه

هاجر شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:21 ب.ظ

کاش بعد حسرت ادم واقعا خود واقعیش بتونه بشه .

هاجر شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:22 ب.ظ

کاش ادم بعد حسرت بتونه خود واقعیش بشه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد