سلام باغ فین
سلام به دوستانم که سه روزی نبودم و دلم برایشان تنگ شده بود
من رفته بودم به کاشان شهر اجدادی خودم
تمام کوچه و پس کوچه های کاشان برایم بوی اشنای هزاران ساله دارد
و زمینش انگار اشنای دیرین است
و من کاشان را دوست دارم
و باغ فین که حب نبات است
و در یاقوت کویر
و سروهایش و چشمه سلیمانی اش قطعه ایی از بهشت
و حیف و صد حیف که سرمای زمستان سال پیش برگ های چند صد ساله سروها را سوزانده است
و من برای دل های سوخته سرو ها ی زیبا گریستم
اما باغ فین طراوت خوشی دارد
و من دلم را به اب دادم و از خنکی ان حظی وافر بردم
دخترکان شوخ اندام چست و خیز کنان اب را به هم می پاشیدند
و جوانی می کردند
و من به ناز های و کرشمه های انان حسودی می کردم
و دل ابی حوض ها خنک بود
و من حس خوبی داشتم