شاید

شاید 

شاید خاطره  امدم 

امدم و ورق زدم خاطره را 

کاویدم   نگاهت را 

حس کردم گرمی  دستانت را 

 انگشتانم را میان موهایت گم کردم 

شاید امدم 

تو بخوایی  می ایم 

هر چه می خواهند بگویند 

 دوستت دارم 

در وادی دوستی مهربانی همه کاره است 

شاید امدم 

خاطره 

 با کوله باری از بوسه های مانده 

مانده در غربت وصال 

خاطره 

شاید امدم 

 نیمه شبی 

 یا با  سپیده 

یا یک روز افتابی و شایدم بارانی 

چتر ندارم 

باران را دوست دارم

اگر امدم زیر چترت می مانم 

 خاطره 

 شاید امدم 

اگر تو بخواهی 

بادا باد 

ادرست را  می دانم 

کافی است دعوتم کنی