نم نم باران روی ماه سبزه ها را می شست
و موج ها غرش کنان سینه ساحل را نوازش می کردند
و بچه ها نشانه قلب را روی ماسه ها نقاشی می کردند
و یا خط خطی می کردند ای لاو یو
و پرنده های خوش نقش و نگار به انتظار موج بودن
پسرکی اسبش را کرایه می داد
دوری ۱۵۰۰ تومان
عده ایی عکاسی می کردند
و عده ایی پای برهنه ی خود را به اب سپرده بودند
و عده ایی با پس و پیش موج ها مسابقه ایی راه انداخته بودند
افتاب در حال غروب بود
و غروب دریا چه غم انگیز است
دریا خواب ندارد
و هستی خواب ندارد
من می بینم این بی خوابی را
به کلبه خود می خزم
ارامشی را جستجو می کنم که نیست
زندگی خواب ندارد