باد برگ های پاییزی را می بره

باد برگ های پاییزی را  می بره

دل پر غم درختان را سبک می کنه

بهار را بهشان وعده می ده

اینه که دل می کنند

باد اونا را می بره

این ور و اون ور

چه رنگ های قشنگی

خش خش

اما من چی

غما تو دلم سنگینی می کنه

خیلی سنگینی می کنه

هیچ بادی هم اونو نمی بره

خسته شدم از دستتون

یه جای کار ما ادما ایراد داره

نمی دونم چرا غم ها تو جان ما جا خوش می کنند

می مونند تا اخر عمر

هر کاریشون می کنی دو باره می ان

انگار نه انگار

خدا می دونه دلم اروم نمی گیره

می خواهم اروم باشم

می خواهم پاییزی باشم

می خواهم دو باره به انتظار بهار بمونم

اما بهاری در کار نیست