گندم ها همه یک دست اند

گندم ها همه یک دست اند

تمام خوشه ها مثل هم اند

کوچک و بزرگ دارند

اما گندم ها در اندازه  هم اند

یه کمی یا هم فرق دارند

ان هم از نظر کوچکی و بزرگی

غیر از ان فرق زیادی با هم ندارند

قناری های هم مثل هم اند

مثل هم اواز می خوانند

مرغ های عشق مثل هم عشق ورزی می کنند

مرغ های عشق به هم دروغ نمی گویند

شیر ها همین طور اند

اما ادم ها چی ؟

ادمها چه طور اند

خیلی هایشان دروغ می گویند

دلشان پیش ان یکی است

می گوید من فقط تو را دارم

اخر  مریضی که داری دروغ می گویی

دل ادم ها هزار تا راه دارد

بن بستی ندارد

دروغ می گوید

که به تو می گوید

تو بن بست منی

یعنی که اخر کوچه ایی

ته ان کوچه هم خانه من است

و خانه تو همان یک خانه در ته ان کوچه است

نه نه دارد دروغ می گوید

ادم های خیلی بی صفت اند

خیلی می توانند حقه بازباشند

باور کن در هیچ صنفی از موجودات به دروغ گویی ادم های پیدا نمی شود

تو چشم ادم دارد دروغ میگوید

من فقط تو را دوست دارم

تازه از بوسه دیگر امده است

زن و مرد هم ندارد

تعارف که نداریم

این نهایت بد اخلاقی است

دور از انصاف است

من نمی دانم ادمها برای چه دست به این کار می زنند

دلش می خواهد دوستش داشته باشند

 خوب راستش را بگو

بگو من با چند نفر دوستم

چه عیبی دارد

راست گویی خیلی خوب است

کی گفته  تو فقط باید مرا دوست داشته باشی

دوستی که عیبی ندارد

دوستی از دل است

و دل هم می تواند با چند نفر هم زمان دوست باشد

چرا خودمان را فریب می دهیم

دوستی خود به خود خوب است

این که دروغ گویی نمی خواهد

ما دوستی را می بریم توکوچه و پس کوچه های نا شناخته

خوب کی می فهمه تو این کوچه ها چه خبر است

خودت که می فهمی

چرا داری دروغ می گویی

هر کس را توی یک کوچه سر کار گذاشتی

این که عین بد اخلاقی  است

عین بی مروتی

برای این که دروغ می گویی

و این دیگر دوستی نیست

کار تو حقه بازی است

زیر یک سقف به ان می گویی دوستت دارم

زیر یک سقف دیگر هم می گویی دوستت دارم

کدامش را باور کنیم

این که دوستی نیست

عشق و عاشقی نیست

عاشقی که دروغ بگوید عاشقی کرده است

نه به خدا

دوستی با این ها جور در نمی اید

تو بگو

همه ما یک جوری های داریم دروغ می گوییم

و این خیلی بد است

کاشکی ما هم مثل گندم ها بودیم

به افتاب راست می گفتیم

به اب راست می گفتیم

به مهتاب راست می گفتیم

راست می گفتیم دلمان اب می خواهد و نور

دوستی این دو را می خواهد

ان وقت گندم ها گل می کردند

ادم ها راست نمی گویند

خیلی هفت خط اند

تو می گویی من دارم راست می گویم

دیگر همه چیز در این دور و  زمانه تقلبی شده است

دوستی هم تقلبی شده است

دوستی واقعی کجاست

دوستم تو می دانی کجاست

شادی را می شود یافت

 و اوای بهشتی را می شود  شنید

 من نمی دانم

اما می دانم که راستی بهتر از هر چیزی است

و دوستی با راستی است