صفای باطنی داره که ادم بشاش می کنه
مثل گل می مونه
نه تیغی داره و نه تیغ زاره
مهربونی تو وجودش موج می زنه
ادم می تونه خنده را از روی لباش برداره
نمی دونی که به چه تانی خاصی می خنده
صورتش گل می ندازه
من که دوست دارم تند تند ببوسمش
بهشتو تو چشاش جا داده
یه باغ پر از میوه است
میوه های رنگارنگ
و گل هایی که قراره میوه بشن
چه می شد همه این طوری بودن
نه ازاری و نه دردی
همه با هم دوست بودن
همه بوسه را به هم هدیه می می دادند