شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

تنهایی

دو باره تنها شدم 

تنهای تنها 

نه خاطره ایی هست و نه از مهسا خبری

و نه شادی سراغم را می گیرد 

شادی رفت و من ماندم با حیرتی تمام 

دوستی را بر نمی تابند 

نکند بیمارم و خود نمی دانم 

نکند زبان عشق را بلد نیستم 

نکند دوستی را نمی فهمم 

نکند تیغ را سبزه می بینم 

نکند نگاههای مهربان را درک نمی کنم 

نمی دانم فقط می دانم تنهایم 

دوستی ندارم همین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد