شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

نوروز

سلام دوستم 

خاطره جان 

شیدایت هستم 

 برای من ! برای تو 

 که غریبگی می کند 

 می خواهد بوسه دهد 

 اسمان ابی را بهانه می کند !

 دوری راه را 

 نگاه ملامت بار مردم را 

درون محاسبش را 

دروغ هایی که به نام مصلحت در جانمان ریشه دارند 

 چرا نوروزی نمی شویم ؟

 نوروز 

نو کنیم جانمان را 

عقاید دست و پاگیر را  باز کنیم 

بیرون بریزیم 

 به ما دروغ گفته اند 

 بوسه گناهی ندارد 

خدا خواسته است 

نباشد زندگی بی معنی است 

 روزمان را نو کنیم 

 به بهانه تو هستم 

پاییز را بهانه نکن 

 دلم جوان است 

 بهانه مکن 

 عید است 

 عید را بهانه کن 

 بوسه ایی بده 

 سبزه ایی در دلم روییده است 

 اب زندگی می خواهد 

 بیا با بوسه ایی دلم را گرم کن 

 زنده می شود 

 چون دانه ایی که در دل دشت  به انتظار باران است 

دوستت دارم 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد