شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

اهو

چه زیباست اب  جاری در رودخانه 
 و دختری که زندگی را نظاره گر است 
من زندگی را دوست دارم 
فرصتی است که خدا داده 
اما دلم گرفته 
 از زندگی و  از سختی اون 
از بدی هایی که بر سرم می ریزد 
گاه فکر می کنم  نبودنم  بهتر نبود 
 نمی شد هر کس جای خود را در این هستی می یافت 
نمی شد شیر خوراکش اهو نبود 
 و ادم ها  بره و مرغ و...
 نمی شد میکروب ها کارمان  نداشتند 
موی مان سفید نمی شد 
نمی شد گذر عمر را نمی دیدم 
 نمی شد کاری کرد 
از این که هستم شاد باشم  
همین 
کافی است 
این هم که نمی شود 
کاری نمی توانم بکنم 
 زندگی جاده یک طرفه است 
انتخاب من نبوده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد