شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

رفتم برای ابیاری باغچه

رفتم برای ابیاری باغچه 
سر و سینه و تن و پا و لابلای دستها و شاخه ها و برگ ها همه را یک به یک شستم 
با اب زلال امده از دل زمین 
چه کیفی می کرد کاج خمره ایی 
با تنی که می لرزید 
و قطرات ابی که شره می کرد 
و می ریخت در سایه سار خودش 
و عطری که می پیچید 
و تنم را شاد می کرد
نظرات 1 + ارسال نظر
رحیمی هلری شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ http://oxygen-o2.blogsky.com

سلام
توی این هوای گرم واقعا این کار لذت بخش است
پیروز باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد