شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

دعوت

دعوت

مهربانی را به هم گره زده بود

مهربان در مهربان  گل روی گل

هزار بار وعده کرد مرا به باغ مهربانی ببرد

 و مهربانی افزون کند

 چون دانه های باران روی پر گل

و من نگاهم در چشمان معصومش بود

نگاهی که در ان موج موج دوستی بود

عشق بود

 و من مانده بودم تنها و رها

و مهربانی مرا به خود می خواند

موج موج

دانه های باران روی دلم می لغزید

و مرا به باغ مهربانی دعوت می کرد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد