دلم گرفته است
و جانم به لب امده از این زندگی
زندگی که نه زنده هستم برای این که بمیرم
مرگ تو دل زندگی است
مرگ رویه دیگر زندگی ست
و من چی هستم
هستی من چیست
من در کجای این جهانم
هستی من چه می شود
می میرد نابود می شود چه می شود
مرگ کجای زندگی ست ؟
اگر مرگ باشد
که هست
زندگی چه می شود ؟
من سر در گمم و نمی دانم زندگی چیست و مرگ چیست ؟
این ها ساخته ذهن منند
پاسخی برای ان ندارم
می دانم که می میرم
و جهان را با همه زیبایی ها و بدی هایش ترک می کنم
نه می میرم
در اون صورت نه سوالی هست .و نه پرسشی
من می میرم
هستی هست