شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

مادرم و پدرم

مادرم و پدرم

یادته روزایی که باهاتون بودم

 پدرم یادته منو سفارش به درس خوندن می کردی

پدرم یادته

اون روزایی که کوچک بودم

خیلی کوچک بودم

می رفتم به مکتب خونه

یه میرزا به ما درس می داد

تو یه خونه کاه گلی

با نگاهت منو  می پاییدی

وای چه معلم های سخت گیری داشتیم

برای ایام عید پدرمون را در می اوردند

همه کتاب را باید رو نویسی می کردیم

خلاصه اون چند روز تعطیلی را زهرمون می کردند

مگه تموم می شد

اگر تموم نمی شد

با چوب فلک بچه ها را تنبیه می کردند

خیلی روزگار بدی بود برای درس خوندن

تابستون ها که می شد خیلی راحت می شدیم

مثل این که دنیا  را به من داده اند

همه بچه ها همین طور بودند

دنیای کودکانه من و بچه ها شروع می شد

بادبادک هوا می کردیم

میوه ها هم می رسیدند

کم کمک

سیب قندک ها و بعدش البالو ها

 و بعدش خوشه های انگور بود که اب می انداختند

ترش و  شیرین بودند 

خوش مزه بودند

و من بچه ها با هم می رفتیم  میوه خوری

فصل خوبی بود فصل میوه هایی نوبرانه

پدرم با اون اسب راهوارش می اومد

هیچی نمی گفت کاری به کارمان  نداشت

چه روزهایی خوبی بود

فکر می کردم دنیا همین باغ ماست  

با اون اب قنات که تو دل باغ در می اومد

سارها هم بودند

گاهی هم پل سازی می کردیم

پل می زدیم روی نهرهای باغ

پدرم که می اومد می گفت بچه ها خسته نشدید

شب که می شد می رفتیم به خونه

یه چراغ گرد سوز داشتیم

نورش از همه این چل چراغ های امروزی بیشتر بود

همه می نشستیم دور اون

مادرم و  پدرم  و همه بچه ها

مادرم چه نونایی می پخت

چقدر کار می کرد

غذاهای مادرم همه خوش مزه بود

هر چی درست می کرد ما اونو دوست داشتیم

سر سفره با مهربانی غذا را می خوردیم

چه خونه گرمی بود

چه نگاه مهربانی داشت پدرم

حالا چی ؟

سیما داره  داستان های مهیج سریال مختار را نشون می ده

یا بچه ها سی دی خریده اند و دارند مسخره بازی های مهران مدیری را تماشا می کنند

اون یکی داره با لب تاپش بازی می کنه

منم دارم تو اینترنت  جستجو می کنم

اون یکی هم داره اس ام اس می زنه  به دوستش

حالا خوبه یا اون روزا ؟

اون روزایی که ستاره ها را می شد به چینی

و ماه را می شد سر سفره بیاری

و سر شیر را با عطر کاکوتی  بخوری

و با فانوس سیاهی شب را روشن کنی

 و منتظر نامه ایی از دور دستها باشی

و پسته ایی که مادر بزرگ برای تو قایم کرده بود

حالا خوبه یا اون روزا ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد