شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

خاطره ام را درید بی هیچ شرمی

خاطره ام را درید بی هیچ شرمی   

سال ها مواظبت کردم  

سال ها در گوشه دنجی نگاه داشتم  

نمی دانم شیطان در جانش چه می کرد  

وسوسه ایی کرد  

و خاطره ام را به قربانگاه برد  

سرش را برید  

خونی اش کرد  

و چه کیفی می کرد از خود راضی  

می گفت برای خدا کرده است  

من که خدایی در وجودش ندیدم  

شیطان بود  که عربده می کشید  

اری خاطره ام را درید  

بی هیچ شرمی   

خاطره سال ها ی دور را  

دوستش داشتم

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ق.ظ http://dokhtarjahanami.blogfa.com

سلام دوست عزیز من را به اسم مهسا لینک کن.شعراتم باحال بود.

شبنم یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ق.ظ http://sky-lady.blogfa.com

سلام وبلاگ جدید مبارک .. نگفته بودین که یه وب دیگه هم دارین.....
مرسی از اطلاعاتی که برام نوشتین.. ایشالله در کنار خانواده محترمتون همیشه خوشبخت باشید...
ولی من احساس میکنم که یه غمی توی زندگیتون هست ... نمیدونم شاید اشتباه مینم....

شیطون یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ http://2360088.blogfa.com

سلام
میبینی من چقدر شیطونم
همه جا هستم
منتظرت میمونم

باتشکر شیطون





برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد