شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

دو روزی نبودم

دو روزی نبودم

رفته بودم  کاشان

برای دیدار پدر

پدری که بیماری تنش را سوزانده است

افتاب گردانی است  خشکیده

 تمام گل برگ های ان ریخته است

چشاش به گودی نشسته

و می شه یوسف گمگشته را تو اون دید

خدایا پدرم را خوب کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد