شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

خوابی سنگین چشمانم را می رباید

خوابی سنگین چشمانم را می رباید

نیرویی نا خواسته مرا به زمین می کشد

گویی خاک مرا به خود می خواند

ندایی می گوید بس است

رویاهایت را رها کن

زندگی را بگذار

خوشی ها به پایان امد

چشمانت زیبایت را باید به خاک بسپاری

احساست را

عاطفه ات را

دل گرمت  را

این ها همه قوس و قزح  زندگیت  بود

زمین تو را می خواند

هر چند زیباترین مخلوق زمینی

 و من مانده ام از این  همه  نافرجامی

نظرات 1 + ارسال نظر
موسا پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
از نافرجامی نمان دوست من که فرجامت در زمین منتظر حضور گرم توست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد