شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

گاه در غار تنهایی خوشی می کردم

گاه در غار تنهایی خوشی می کردم

با خودم

با تنهایی ام

با خاطرات زیبایم

اما دیو صفتی بعضی از ادمیان مرا رنجور  کرده است

و تنهایی رنج اوری دارم

خاطرات زیبا به سرعت برق می روند

و هر چه بخواهی سیاهی می ریزد

و به جانم چنگ می اندازد

خدایا چه کنم تو این درد را دوا کن

و دل صاحب مرده اش را اتش بزن

دلی که  سوز و گداز عشق در ان نیست

اتشی است بر امده از حسد و زیاده خواهی و دیو صفتی

و من مانده ام که این اشرف مخلوقات چقدر می تواند پست باشد

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:11 ب.ظ http://Www.Love.Blogsky.Com

چرا همچین اسمی؟ برای جذب مخاطب؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد