شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

یه کمی خوبم

یه کمی خوبم

یه کمی بهترم

یه کمی با گل ها حال کردم

یه کمی با دوستم حرف زدم

یه کمی در غار تنهایی خود غوطه خوردم

یه کمی با خودم تنها کردم 

یه کمی تو خیابون  زیبایی ها را دید زدم

یه کمی از بدی ها دوری کردم

نمی دونم چیم داره می شه

رفته بودم یه مرد خدا را ببینم

اون مرد خدا منو دید

و کارم را راه انداخت

ادم خوبی است

دوستی را دیدم و می گفت می خواهد زیبایی اش را زیر خاک ببرد

می گفت زیر خاکی ارزش بیشتری  دارد

اخه مگه می شه زیبایی  را هم تو خاک دفن کرد

برای یه روز مبادا

نه نمی شه باور کن نمی شه

زیبایی را باید تو دل جا داد

زیبایی برای خاک نیست

پروانه ها تو دل اسمون قشنگ اند

گل روی شاخه قشنگه

نگاه دو دوست وقتی تلاقی می کنند

می دونی دوست من

زیبایی نباید تو خاک برد

زیبایی به خاک رفته دیگه زیبایی نیست

گل پر پر شده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد