شب زفاف

دل نوشته

شب زفاف

دل نوشته

غار تنهایی امروز مرا به خود برد

غار تنهایی امروز مرا به خود برد

عجیب بود خوابم برده بود

و خواب می دیدم

خواب می دیدم که ماشینم نیست

جایی پارک کرده بودم

و در جای پارک خود نبود

تمام منطقه را زیر پا در کردم

اما از غار  خبری نبود

تلفن همراهم هم کار نمی کرد

و من تعجبم بیشتر شده بود یعنی چی ؟

ساعتی گذشت

ساعتی دلهره امیز

خود نمی داستم کجایم

از این و ان می پرسیدم

کاری از دستم ساخته نبود

حیران و در مانده بودم

غار تنهایی من چه شده بود

ناگاه از خواب بر خاستم

دیدم در خواب تنهایی خود هستم

و همه این ها خواب و خیال بود

غار سر جایش بود

و این من بودم که در سر جای خود نبودم

قدری خوشنود شدم

و کمی تامل کردم داستان چه بود

کبوتری داشت مرا می پایید

و من حیران غار تنهایی را ترک کردم

و به میانه مردمی امدم که باید باشم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد